بر اساس دادههاي مطالعاتي، استعداد يادگيري موسيقي به عوامل مختلفي بستگي دارد. محيط زندگي، شدت تمرينات و حتي ژنتيك از جمله مواردي هستند كه در اين دادهها به عنوان عوامل موثر بر روي يادگيري موسيقي به آنها اشاره شده است. البته كه انتخاب بهترين آموزشگاه موسيقي نيز از جمله عواملي است كه موجب شكوفايي استعداد در افراد ميشود.
آيا ژنها روي استعداد يادگيري موسيقي تاثير دارند؟
ژنها تا حدودي مسئول ميزان خلاقيت ذهني ما هستند. البته كه خلاقيت ميتواند نتيجه محيطي باشد كه در آن رشد كردهايد؛ اما در اين بين نبايد از نقش ژنهايي كه به ارث بردهايد غافل شويد.
يك مطالعه جديد ثابت كرده است كه به طور متوسط، 30 درصد از خلاقيت يك نوازنده (منظور خلاقيت مرتبط با آهنگسازي و نوازندگي است.) به ژنهايي كه به ارث برده است مربوط ميشود. با اين حساب، اكنون ميتوانيم با اطمينان بگوييم كه ژنهاي خلاق، مشروعيت دارند.
در حال حاضر خبر خوبي كه وجود دارد اين است كه حتي اگر ژن خلاقيت نداشته باشيم باز هم 70 درصد استعدادمان در يادگيري موسيقي به ميزان تلاش و تمرينات خودمان بستگي دارد.
چيز ديگري كه اين تحقيق كشف كرد اين است كه ژنهاي خاص از مسيرهاي خاص بيولوژيكي براي تاثيرگذاري بر روي مهارت يادگيري موسيقي استفاده ميكنند. به همين دليل هم هست كه برخي از افراد ميتوانند به سرعت يك قطعه جديد موسيقي را ياد بگيرند؛ اما برخي بايد ساعتها وقت صرف كنند تا چند نت را بياموزند.
با اين حال محدوديتهايي نيز در اين مطالعه وجود دارد. به عنوان مثال شركتكنندگان در آن فقط 300 فنلاندي بودند؛ و ميزان خلاقيت اوليه آنها طبق اظهارات خودشان اندازهگيري شده بود. اين در حالي است كه طبق نظر روانشناسان، بيشتر افراد سعي دارند كه خود را انساني خلاق جلوه دهند. به همين دليل در ابراز ميزان خلاقيت خود اغراق ميكنند.
آيا خلاقيت با سلامت روان ارتباط دارد؟
اين مطالعه باعث ايجاد يك بحث و تبادل نظر در بين روانشناسان و محققان شده است. چرا كه در طول اين پژوهش مشخص شد همان ژنهايي كه با خلاقيت ارتباط دارند، بر روي سلامت روان نيز تاثير ميگذارند. بنابراين سوالي كه اينجا مطرح ميشود اين است كه آيا سلامت روان با خلاقيت ارتباط مستقيم دارد؟
تنها پاسخي كه تيم تحقيقاتي به اين سوالات دادهاند اين است كه مناطق و ژنهاي خاصي در اين مطالعه كشف شده است كه قبلا ارتباط آن با سلامت روان تاييد شده بود.
اين تيم در ادامه افزود كه اگرچه اختلالات رواني مرتبط با اين ژنها، به عنوان يك ويژگي منفي ميتوانند به صورت ژنتيكي منتقل شوند؛ اما كشف اخير نشان ميدهد كه اين اختلالات گاهي ميتوانند منجر به افزايش خلاقيت شوند.
براي درك بهتر اين تفاوت، تيم تحقيقاتي ژنومهاي فردي هر شركتكننده را با دقت مورد تجزيه و تحليل قرار داد. تيم قصد داشت كه از تجزيه و تحليل، الگويي بين صفات موسيقي، خلاقيت و همچنين ژنها پيدا كنند.
در نهايت محققان كشف كردند كه ژنهاي Chromosome 4 با استعداد يادگيري موسيقي ارتباط دارند. اين ژنها در مناطقي يافت شد كه ژنهاي ديگري نيز در آنجا وجود داشتند. قبلاً گفته شده بود كه اين ژنها بر روي خلاقيت موسيقي تاثير ميگذارند. يكي از اين ژنها، ژن SNCA است كه اندكي پس از آنكه فرد شروع به نواختن يا گوش دادن به موسيقي ميكند فعال ميشود. درست است كه اين كشف بسيار جالبي است؛ اما بر اساس آن نميتوانيم بگوييم كه آيا ژنها تاثير مثبتي بر روي درك مغز ما از موسيقي دارند يا خير؟
استعدادها ژنتيكي هستند يا اكتسابي؟
بعضي از افراد با پتانسيل و استعداد بيشتري به دنيا ميآيند، اما بدون تمرين استعدادشان به نتيجه نميرسد. استعداد يادگيري موسيقي نمونه خوبي براي پاسخ دادن به اين سوال است. به عنوان مثال مطالعهاي كه بر روي نوازندگان بريتانيايي انجام شد نشان داد كه نوازندگان برتر، بيشتر از نوازندگان عادي تمرين ميكنند اما سريعتر از آنها نيز مهارتهاي خود را بهبود ميدهند.
يك تئوري در اين زمينه وجود دارد كه ميگويد براي تبديل شدن به يك متخصص بايد 10 هزار ساعت تمرين كنيد. اما اگر از نظر ژنتيكي استعدادِ لازم را داشته باشيد، مطمئنا زودتر از سايرين به نتيجه ميرسيد.